تحلیل ارتعاشات با Balanset-1A: راهنمای مبتدی برای تشخیص طیف
مقدمه: از بالانس تا عیبیابی - استفاده از تمام پتانسیل دستگاه آنالیز ارتعاش شما
دستگاه Balanset-1A در درجه اول به عنوان ابزاری مؤثر برای بالانس دینامیکی شناخته میشود. با این حال، قابلیتهای آن بسیار فراتر از این است و آن را به یک آنالیزور ارتعاش قدرتمند و در دسترس تبدیل میکند. Balanset-1A که مجهز به حسگرهای حساس و نرمافزاری برای آنالیز طیفی تبدیل سریع فوریه (FFT) است، ابزاری عالی برای آنالیز جامع ارتعاش است. این راهنما شکاف موجود در دفترچه راهنمای رسمی را پر میکند و توضیح میدهد که دادههای ارتعاش چه چیزی را در مورد سلامت دستگاه نشان میدهند.
این راهنما به صورت متوالی ساختار یافته است تا شما را از اصول اولیه تا کاربرد عملی هدایت کند:
- بخش ۱، مبانی نظری را مطرح میکند و به طور ساده و واضح توضیح میدهد که ارتعاش چیست، تحلیل طیفی (FFT) چگونه کار میکند و چه پارامترهای طیفی برای یک متخصص تشخیص بیماری کلیدی هستند.
- بخش ۲ دستورالعملهای گام به گام برای به دست آوردن طیفهای ارتعاشی با کیفیت بالا و قابل اعتماد با استفاده از دستگاه Balanset-1A در حالتهای مختلف ارائه میدهد، و بر نکات ظریف عملی که در دستورالعمل استاندارد توضیح داده نشده است، تمرکز دارد.
- بخش ۳ هسته اصلی مقاله است. در اینجا، «اثر انگشت» - نشانههای طیفی مشخصه رایجترین عیوب: عدم تعادل، ناهمراستایی، لقی مکانیکی و عیوب یاتاقان - به طور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
- بخش ۴ دانش کسبشده را در یک سیستم واحد ادغام میکند و توصیههای عملی برای پیادهسازی نظارت و یک الگوریتم تصمیمگیری ساده ارائه میدهد.
با تسلط بر مطالب این مقاله، شما قادر خواهید بود از Balanset-1A نه تنها به عنوان یک دستگاه متعادل کننده، بلکه به عنوان یک مجموعه تشخیصی کامل در سطح مقدماتی نیز استفاده کنید، که به شما امکان میدهد مشکلات را در مراحل اولیه شناسایی کنید، از حوادث پرهزینه جلوگیری کنید و قابلیت اطمینان تجهیزات عملیاتی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.
بخش ۱: مبانی ارتعاشات و تحلیل طیفی (FFT)
۱.۱ ارتعاش چیست و چرا مهم است؟
هر تجهیز دوار، چه پمپ، فن یا موتور الکتریکی، در حین کار ارتعاش ایجاد میکند. ارتعاش، نوسان مکانیکی یک ماشین یا قطعات جداگانه آن نسبت به موقعیت تعادلشان است. در حالت ایدهآل و کاملاً کاربردی، یک ماشین سطح پایین و پایداری از ارتعاش تولید میکند - این "صدای عملیاتی" طبیعی آن است. با این حال، با بروز و توسعه نقصها، این پسزمینه ارتعاش شروع به تغییر میکند.
ارتعاش، پاسخ ساختار مکانیزم به نیروهای محرک چرخهای است. منابع این نیروها میتوانند بسیار متنوع باشند:
- نیروی گریز از مرکز ناشی از عدم تعادل روتور: از توزیع ناهموار جرم نسبت به محور چرخش ناشی میشود. این به اصطلاح "نقطه سنگین" است که در حین چرخش، نیرویی ایجاد میکند که به یاتاقانها و محفظه دستگاه منتقل میشود.
- نیروهای مرتبط با خطاهای هندسی: عدم همترازی شفتهای کوپل شده، خمیدگی شفت، خطا در پروفیل دندانههای چرخدندههای گیربکس - همه اینها نیروهای چرخهای ایجاد میکنند که باعث ارتعاش میشوند.
- نیروهای آیرودینامیکی و هیدرودینامیکی: در حین چرخش پروانهها در فنها، مکندههای دود، پمپها و توربینها رخ میدهد.
- نیروهای الکترومغناطیسی: مشخصه موتورها و ژنراتورهای الکتریکی است و میتواند به عنوان مثال در اثر عدم تقارن سیمپیچ یا وجود اتصال کوتاه در دورها ایجاد شود.
هر یک از این منابع، ارتعاشی با ویژگیهای منحصر به فرد ایجاد میکنند. به همین دلیل است که تحلیل ارتعاش، ابزاری قدرتمند برای تشخیص است. با اندازهگیری و تحلیل ارتعاش، نه تنها میتوانیم بگوییم که "دستگاه به شدت میلرزد"، بلکه با احتمال بالایی، میتوانیم علت اصلی آن را نیز تعیین کنیم. این قابلیت تشخیص پیشرفته برای هر برنامه تعمیر و نگهداری مدرن ضروری است.
۱.۲. از سیگنال زمانی تا طیف: توضیحی ساده از تبدیل فوریه سریع (FFT)
یک حسگر ارتعاش (شتابسنج)، که روی محفظه یاتاقان نصب شده است، نوسانات مکانیکی را به یک سیگنال الکتریکی تبدیل میکند. اگر این سیگنال به صورت تابعی از زمان روی صفحه نمایش داده شود، یک سیگنال زمانی یا شکل موج به دست میآوریم. این نمودار نشان میدهد که دامنه ارتعاش در هر لحظه از زمان چگونه تغییر میکند.
برای یک مورد ساده، مانند عدم تعادل محض، سیگنال زمانی مانند یک سینوسی صاف به نظر میرسد. با این حال، در واقعیت، یک ماشین تقریباً همیشه تحت تأثیر چندین نیروی تحریک به طور همزمان قرار دارد. در نتیجه، سیگنال زمانی یک منحنی پیچیده و به ظاهر آشوبناک است که استخراج اطلاعات تشخیصی مفید از آن عملاً غیرممکن است.
اینجاست که یک ابزار ریاضی به کمک میآید - تبدیل سریع فوریه (FFT). میتوان آن را به عنوان یک منشور جادویی برای سیگنالهای ارتعاشی تصور کرد.
تصور کنید که یک سیگنال زمانی پیچیده، پرتویی از نور سفید است. برای ما یکپارچه و غیرقابل تشخیص به نظر میرسد. اما وقتی این پرتو از یک منشور شیشهای عبور میکند، به رنگهای تشکیلدهندهاش تجزیه میشود - قرمز، نارنجی، زرد و غیره، و یک رنگینکمان تشکیل میدهد. تبدیل فوریه سریع (FFT) همین کار را با یک سیگنال ارتعاشی انجام میدهد: یک منحنی پیچیده را از حوزه زمان میگیرد و آن را به اجزای سینوسی ساده تجزیه میکند که هر کدام فرکانس و دامنه خاص خود را دارند.
نتیجه این تبدیل روی نموداری به نام طیف ارتعاش نمایش داده میشود. طیف، ابزار اصلی کار برای هر کسی است که تحلیل ارتعاش انجام میدهد. این طیف به شما امکان میدهد ببینید چه چیزی در سیگنال زمانی پنهان است: چه ارتعاشات «خالصی» نویز کلی دستگاه را تشکیل میدهند.
نمایش تعاملی FFT
سیگنال حوزه زمان
طیف فرکانسی (FFT)
۱.۳ پارامترهای کلیدی طیف فرکانسی که باید درک شوند
طیف ارتعاشی که در صفحه نمایش Balanset-1A در حالتهای «ارتعاشسنج» یا «نمودارها» مشاهده خواهید کرد، دو محور دارد که درک آنها برای تشخیص کاملاً ضروری است.
محور افقی (X): فرکانس
این محور نشان میدهد که نوسانات چند وقت یکبار رخ میدهند و با واحد هرتز (Hz) اندازهگیری میشود. 1 هرتز، یک نوسان کامل در ثانیه است. فرکانس مستقیماً با منبع ارتعاش مرتبط است. اجزای مختلف مکانیکی و الکتریکی یک ماشین، ارتعاش را در فرکانسهای مشخص و قابل پیشبینی خود تولید میکنند. با دانستن فرکانسی که در آن یک پیک ارتعاش بالا مشاهده میشود، میتوانیم عامل ایجاد کننده - یک واحد یا نقص خاص - را شناسایی کنیم.
فرکانس چرخشی (1x): این مهمترین فرکانس در تمام تشخیصهای ارتعاش است. این فرکانس با سرعت چرخش شفت دستگاه مطابقت دارد. به عنوان مثال، اگر شفت یک موتور با سرعت ۳۰۰۰ دور در دقیقه (rpm) بچرخد، فرکانس چرخش آن برابر خواهد بود با: f = ۳۰۰۰ دور در دقیقه / ۶۰ ثانیه در دقیقه = ۵۰ هرتز. این فرکانس با ۱x نشان داده میشود. این فرکانس به عنوان یک نقطه مرجع برای شناسایی بسیاری از عیوب دیگر عمل میکند.
محور عمودی (Y): دامنه
این محور شدت یا قدرت ارتعاش را در هر فرکانس خاص نشان میدهد. در دستگاه Balanset-1A، دامنه بر حسب میلیمتر بر ثانیه (mm/s) اندازهگیری میشود که معادل مقدار جذر میانگین مربعات (RMS) سرعت ارتعاش است. هرچه پیک در طیف بالاتر باشد، انرژی ارتعاش بیشتری در آن فرکانس متمرکز شده است و به عنوان یک قاعده، عیب مرتبط جدیتر است.
هارمونیکها
هارمونیکها فرکانسهایی هستند که مضرب صحیحی از فرکانس اصلی هستند. اغلب، فرکانس اصلی، فرکانس چرخشی 1x است. بنابراین، هارمونیکهای آن به صورت زیر خواهد بود: 2x (هارمونیک دوم) = 2×1x، 3x (هارمونیک سوم) = 3×1x، 4x (هارمونیک چهارم) = 4×1x و غیره. وجود و ارتفاع نسبی هارمونیکها اطلاعات تشخیصی مهمی را در بر دارد. به عنوان مثال، عدم تعادل خالص عمدتاً در 1x با هارمونیکهای بسیار پایین ظاهر میشود. با این حال، شل بودن مکانیکی یا عدم همترازی شفت، "جنگلی" کامل از هارمونیکهای بالا (2x، 3x، 4x،...) ایجاد میکند. با تجزیه و تحلیل نسبت دامنههای بین 1x و هارمونیکهای آن، انواع مختلف خطاها قابل تشخیص هستند.
بخش 2: بدست آوردن طیف ارتعاش با استفاده از Balanset-1A
کیفیت تشخیص مستقیماً به کیفیت دادههای اولیه بستگی دارد. اندازهگیریهای نادرست میتواند منجر به نتیجهگیریهای اشتباه، تعمیرات غیرضروری یا برعکس، از دست دادن یک نقص در حال توسعه شود. این بخش یک راهنمای عملی برای جمعآوری دادههای دقیق و تکرارپذیر با استفاده از دستگاه شما ارائه میدهد.
۲.۱ آمادگی برای اندازهگیریها: کلید دادههای دقیق
قبل از اتصال کابلها و اجرای برنامه، باید به نصب صحیح حسگرها توجه دقیقی شود. این مهمترین مرحله است که قابلیت اطمینان تمام تحلیلهای بعدی را تعیین میکند.
روش نصب: Balanset-1A با پایههای حسگر مغناطیسی ارائه میشود. این یک روش نصب راحت و سریع است، اما برای اثربخشی آن، باید چندین قانون رعایت شود. سطح در نقطه اندازهگیری باید:
- تمیز: کثیفی، زنگزدگی و رنگ پوستهشده را پاک کنید.
- تخت: سنسور باید با تمام سطح آهنربا همسطح باشد. آن را روی سطوح گرد یا سر پیچها نصب نکنید.
- عظیم: نقطه اندازهگیری باید بخشی از ساختار تحمل بار دستگاه (مثلاً محفظه یاتاقان) باشد، نه یک پوشش محافظ نازک یا پره خنککننده.
برای پایش ثابت یا دستیابی به حداکثر دقت در فرکانسهای بالا، در صورت امکان طراحی دستگاه، استفاده از اتصال رزوهدار (گلمیخ) توصیه میشود.
مکان: نیروهایی که در حین کار روتور ایجاد میشوند از طریق یاتاقانها به محفظه دستگاه منتقل میشوند. بنابراین، بهترین مکان برای نصب سنسورها، محفظه یاتاقانها است. سعی کنید سنسور را تا حد امکان نزدیک به یاتاقان قرار دهید تا ارتعاش را با حداقل اعوجاج اندازهگیری کنید.
جهت اندازهگیری: ارتعاش یک فرآیند سه بعدی است. برای داشتن تصویری کامل از وضعیت دستگاه، اندازهگیریها باید در سه جهت انجام شوند:
- افقی شعاعی (H): عمود بر محور شفت، در صفحه افقی.
- عمودی شعاعی (V): عمود بر محور شفت، در صفحه عمودی.
- محوری (الف): موازی با محور شفت.
به عنوان یک قاعده، سختی سازه در جهت افقی کمتر از جهت عمودی است، بنابراین دامنه ارتعاش در جهت افقی اغلب بیشترین مقدار را دارد. به همین دلیل است که اغلب جهت افقی برای ارزیابی اولیه انتخاب میشود. با این حال، ارتعاش محوری اطلاعات منحصر به فردی را در خود جای داده است که برای تشخیص عیوبی مانند ناهمراستایی شفت بسیار مهم است.
Balanset-1A یک دستگاه دو کاناله است که در دفترچه راهنما عمدتاً از منظر بالانس دو صفحهای در نظر گرفته شده است. با این حال، برای تشخیص، این امر امکانات بسیار گستردهتری را فراهم میکند. به جای اندازهگیری ارتعاش روی دو یاتاقان مختلف، هر دو سنسور میتوانند به یک واحد یاتاقان متصل شوند، اما در جهات مختلف. به عنوان مثال، کانال حسگر ۱ میتواند به صورت شعاعی (افقی) و کانال حسگر ۲ به صورت محوری نصب شود. دریافت همزمان طیفها در دو جهت، امکان مقایسه فوری ارتعاش محوری و شعاعی را فراهم میکند، که یک تکنیک استاندارد در تشخیص حرفهای برای تشخیص قابل اعتماد عدم همترازی است. این روش قابلیتهای تشخیصی دستگاه را به طور قابل توجهی گسترش میدهد و فراتر از آنچه در دفترچه راهنما توضیح داده شده است، میرود.
۲.۲. گام به گام: استفاده از حالت «لرزشسنج» (F5) برای ارزیابی سریع
این حالت برای کنترل عملیاتی پارامترهای اصلی ارتعاش طراحی شده است و برای ارزیابی سریع وضعیت دستگاه در محل ایدهآل است. روش به دست آوردن طیف در این حالت به شرح زیر است:
- اتصال سنسورها: سنسورهای ارتعاش را در نقاط انتخاب شده نصب کنید و آنها را به ورودیهای X1 و X2 واحد اندازهگیری وصل کنید. تاکومتر لیزری را به ورودی X3 وصل کنید و یک نشانگر بازتابنده به شفت وصل کنید.
- شروع برنامه: در پنجره اصلی برنامه Balanset-1A، روی دکمه "F5 - Vibration Meter" کلیک کنید.
- پنجرهی کاری باز خواهد شد (شکل ۷.۴ در دفترچه راهنما). قسمت بالایی آن مقادیر دیجیتال را نمایش میدهد: ارتعاش کلی (V1s)، ارتعاش در فرکانس چرخشی (V1o)، فاز (F1) و سرعت چرخشی (N rev).
- شروع اندازهگیری: روی دکمهی «F9 - اجرا» کلیک کنید. برنامه شروع به جمعآوری و نمایش دادهها به صورت بلادرنگ میکند.
- طیف را تحلیل کنید: در پایین پنجره نمودار "طیف ارتعاش-کانال ۱ و ۲ (میلیمتر بر ثانیه)" قرار دارد. این طیف ارتعاش است. محور افقی فرکانس را بر حسب هرتز و محور عمودی دامنه را بر حسب میلیمتر بر ثانیه نشان میدهد.
این حالت امکان اولین و مهمترین بررسی تشخیصی را فراهم میکند، که حتی در دفترچه راهنمای بالانس نیز توصیه شده است. مقادیر V1s (ارتعاش کلی) و V1o (ارتعاش در فرکانس چرخشی 1x) را با هم مقایسه کنید.
- اگر V1s≈V1o باشد، به این معنی است که بیشتر انرژی ارتعاشی در فرکانس چرخشی متمرکز شده است. علت اصلی ارتعاش به احتمال زیاد عدم تعادل است.
- اگر V1s≫V1o باشد، نشان میدهد که بخش قابل توجهی از ارتعاش توسط منابع دیگری (عدم همترازی، لقی، عیوب یاتاقان و غیره) ایجاد میشود. در این حالت، بالانس ساده مشکل را حل نمیکند و تحلیل عمیقتری از طیف ضروری است.
۲.۳ گام به گام: استفاده از حالت «نمودارها» (F8) برای تحلیل دقیق
برای تشخیصهای جدی که نیاز به بررسی دقیقتر طیف دارند، حالت «نمودارها» به طور قابل توجهی بهتر است. این حالت، نمودار بزرگتر و آموزندهتری را ارائه میدهد که شناسایی پیکها و تجزیه و تحلیل ساختار آنها را تسهیل میکند. روش به دست آوردن طیف در این حالت:
- سنسورها را به همان روشی که برای حالت "ویبرومتر" استفاده میشود، وصل کنید.
- حالت شروع: در پنجره اصلی برنامه، روی دکمه "F8 - نمودارها" کلیک کنید.
- نوع نمودار را انتخاب کنید: در پنجره باز شده (شکل 7.19 در دفترچه راهنما)، یک ردیف دکمه در بالا وجود دارد. روی "F5-Spectrum (Hz)" کلیک کنید.
- پنجره تحلیل طیف باز خواهد شد (شکل ۷.۲۳ در دفترچه راهنما). قسمت بالایی سیگنال زمانی و قسمت پایینی و اصلی طیف ارتعاش را نمایش میدهد.
- شروع اندازهگیری: روی دکمهی «F9-Run» کلیک کنید. دستگاه اندازهگیری را انجام داده و نمودارهای دقیقی میسازد.
طیف بهدستآمده در این حالت برای تجزیه و تحلیل بسیار راحتتر است. میتوانید پیکها را در فرکانسهای مختلف با وضوح بیشتری ببینید، ارتفاع آنها را ارزیابی کنید و سریهای هارمونیک را شناسایی کنید. این حالت برای تشخیص خطاهایی که در بخش بعدی توضیح داده شده است، توصیه میشود.
بخش ۳: تشخیص عیوب معمول با استفاده از طیف ارتعاش (تا ۱۰۰۰ هرتز)
این بخش، هسته عملی راهنما است. در اینجا یاد خواهیم گرفت که طیفها را بخوانیم و آنها را با مشکلات مکانیکی خاص مرتبط کنیم. برای راحتی و جهتگیری سریع در محل، شاخصهای اصلی تشخیصی در یک جدول تلفیقی خلاصه شدهاند. این جدول به عنوان یک مرجع سریع هنگام تجزیه و تحلیل دادههای واقعی عمل خواهد کرد.
جدول ۳.۱: خلاصه شاخصهای تشخیصی
گسل | امضای طیفی اولیه | هارمونیکهای معمول | Notes |
---|---|---|---|
عدم تعادل | دامنه بالا در فرکانس چرخشی ۱× | کم | ارتعاش شعاعی غالب است. دامنه با سرعت به صورت درجه دوم افزایش مییابد. |
ناهمترازی | دامنه بالا در فرکانس چرخشی ۲x | ۱×، ۳×، ۴× | اغلب با ارتعاش محوری همراه است. |
شلشدگی مکانیکی | هارمونیکهای چندگانه ۱× ("جنگل" هارمونیکها) | ۱×، ۲×، ۳×، ۴×، ۵×... | زیرهارمونیکها (0.5×، 1.5×) ممکن است به دلیل ترکها در 1/2x، 3/2x و غیره ظاهر شوند. |
نقص بلبرینگ | پیکها در فرکانسهای غیرهمزمان (BPFO، BPFI و غیره) | هارمونیکهای چندگانه فرکانسهای نقص | اغلب به صورت نوارهای جانبی در اطراف قلهها قابل مشاهده است. در محدوده فرکانس بالا مانند "نویز" به نظر میرسد. |
نقص شبکه دنده | فرکانس بالای شبکه دنده (GMF) و هارمونیکهای آن | باندهای کناری اطراف GMF در ۱x | نشاندهندهی ساییدگی، آسیب دندانه یا خروج از مرکز است. |
در ادامه، هر یک از این نقصها را به تفصیل بررسی خواهیم کرد.
۳.۱ عدم تعادل: رایجترین مشکل
علت فیزیکی: عدم تعادل زمانی رخ میدهد که مرکز جرم یک قطعه چرخان (روتور) با محور هندسی چرخش آن منطبق نباشد. این امر یک "نقطه سنگین" ایجاد میکند که در حین چرخش، نیروی گریز از مرکز ایجاد میکند که در جهت شعاعی عمل کرده و به یاتاقانها و فونداسیون منتقل میشود.
امضاهای طیفی: علامت اصلی، یک پیک با دامنه بالا دقیقاً در فرکانس چرخشی (1x) است. ارتعاش عمدتاً شعاعی است. دو نوع اصلی عدم تعادل وجود دارد:
عدم تعادل استاتیکی (تک صفحهای)
شرح طیف: طیف کاملاً تحت سلطه یک پیک واحد در فرکانس چرخشی اساسی (1x) است. ارتعاش سینوسی است و در فرکانسهای دیگر حداقل انرژی را دارد.
شرح مختصری از اجزای طیفی: در درجه اول یک مولفه فرکانس چرخشی قوی ۱x. هارمونیکهای بالاتر بسیار کم یا بدون هارمونیک (یک تُن خالص ۱x).
ویژگی کلیدی: دامنه بزرگ ۱x در تمام جهات شعاعی. ارتعاش در هر دو یاتاقان هم فاز است (هیچ اختلاف فازی بین دو انتها وجود ندارد). تقریباً ۹۰ درجه تغییر فاز اغلب بین اندازهگیریهای افقی و عمودی در همان یاتاقان مشاهده میشود.
عدم تعادل دینامیکی (دو صفحهای / کوپل)
شرح طیف: این طیف همچنین یک پیک فرکانسی غالب یک بار در هر دور (1x) را نشان میدهد، مشابه عدم تعادل استاتیک. ارتعاش در سرعت چرخش است و اگر تنها عدم تعادل مشکل باشد، محتوای فرکانس بالاتر قابل توجهی وجود ندارد.
شرح مختصری از اجزای طیفی: مولفه غالب ۱x RPM (اغلب با "نوسان" یا لرزش روتور). هارمونیکهای بالاتر معمولاً وجود ندارند، مگر اینکه خطاهای دیگری وجود داشته باشند.
ویژگی کلیدی: ۱ برابر لرزش در هر یاتاقان است خارج از فاز — حدود ۱۸۰ درجه اختلاف فاز بین ارتعاش در دو انتهای روتور وجود دارد (که نشاندهنده عدم تعادل کوپل است). پیک قوی ۱x با این رابطه فاز، نشاندهنده عدم تعادل دینامیکی است.
چه باید کرد: اگر طیف نشاندهنده عدم تعادل باشد، باید یک روش متعادلسازی انجام شود. برای عدم تعادل استاتیک، متعادلسازی تک صفحهای کافی است (بخش دستی ۷.۴)، برای عدم تعادل دینامیکی - متعادلسازی دو صفحهای (بخش دستی ۷.۵).
۳.۲ ناهمترازی شفت: یک تهدید پنهان
علت فیزیکی: ناهمراستایی زمانی رخ میدهد که محورهای چرخش دو شفت کوپل شده (مثلاً شفت موتور و شفت پمپ) بر هم منطبق نباشند. هنگامی که شفتهای ناهمراستا میچرخند، نیروهای چرخهای در کوپلینگ و یاتاقانها ایجاد میشوند و باعث ارتعاش میشوند.
ناهمترازی موازی (شفتهای افست)
شرح طیف: طیف ارتعاش، انرژی بالایی را در پایه (1x) و هارمونیکهای آن 2x و 3x، به ویژه در جهت شعاعی، نشان میدهد. معمولاً مؤلفه 1x با وجود ناهمترازی غالب است که با یک مؤلفه 2x قابل توجه همراه است.
شرح مختصری از اجزای طیفی: شامل پیکهای قابل توجهی در فرکانسهای چرخشی ۱x، ۲x و ۳x شفت است. این پیکها عمدتاً در اندازهگیریهای ارتعاش شعاعی (عمود بر شفت) ظاهر میشوند.
ویژگی کلیدی: ارتعاشات بالای ۱x و ۲x در جهت شعاعی، نشاندهندهی این موضوع هستند. اغلب اختلاف فاز ۱۸۰ درجهای بین اندازهگیریهای ارتعاشات شعاعی در دو طرف مقابل کوپلینگ مشاهده میشود که آن را از عدم تعادل محض متمایز میکند.
ناهمترازی زاویهای (شفتهای شیبدار)
شرح طیف: طیف فرکانسی، هارمونیکهای قوی سرعت شفت را نشان میدهد، به ویژه یک مولفه سرعت چرخش 2x برجسته علاوه بر 1x. لرزش در 1x، 2x (و اغلب 3x) ظاهر میشود، که ارتعاش محوری (در امتداد شفت) قابل توجه است.
شرح مختصری از اجزای طیفی: پیکهای قابل توجه در سرعتهای ۱x و ۲x (و گاهی ۳x) . مولفه ۲x اغلب به بزرگی یا بزرگتر از ۱x است. این فرکانسها در طیف ارتعاش محوری (در امتداد محور دستگاه) مشخص هستند.
ویژگی کلیدی: دامنه هارمونیک دوم نسبتاً بالا (۲x) در مقایسه با ۱x، همراه با ارتعاش محوری قوی. اندازهگیریهای محوری در هر دو طرف کوپلینگ ۱۸۰ درجه اختلاف فاز دارند که نشانهای از ناهمترازی زاویهای است.
چه باید کرد: بالانس کردن در اینجا کمکی نمیکند. دستگاه را متوقف کنید و با استفاده از ابزارهای تخصصی، فرآیند ترازبندی شفت را انجام دهید.
۳.۳ شل بودن مکانیکی: «صدای تقتق» در دستگاه
علت فیزیکی: این نقص با از دست دادن سختی در اتصالات سازهای همراه است: شل شدن پیچها، ترک در فونداسیون، افزایش فاصله در نشیمنگاههای یاتاقان. به دلیل فاصله، ضرباتی رخ میدهد که الگوی ارتعاش مشخصی را تشکیل میدهد.
شلی مکانیکی (شل بودن قطعات)
Description: این طیف غنی از مؤلفههای فرکانسی سرعت چرخش است. طیف وسیعی از مضربهای صحیح 1x (از 1x تا مرتبههای بالا، مانند ~10x) با دامنههای قابل توجه ظاهر میشوند. در برخی موارد، فرکانسهای زیرهارمونیک (مثلاً 0.5x) نیز ممکن است ظاهر شوند.
اجزای طیفی: مولفههای فرکانسی چندگانه سرعت چرخش غالب هستند (۱x، ۲x، ۳x ... تا حدود ۱۰x). گاهی اوقات مولفههای فرکانسی کسری (نیمه صحیح) نیز ممکن است به دلیل ضربات مکرر در ۱/۲x، ۳/۲x و غیره وجود داشته باشند.
ویژگی کلیدی: «مجموعهای از پیکها»ی متمایز در طیف - پیکهای متعدد با فاصله مساوی در فرکانسهایی که مضرب صحیحی از سرعت چرخش هستند. این نشان دهنده از دست دادن سفتی یا مونتاژ نامناسب قطعات است که باعث ضربات مکرر میشود. وجود هارمونیکهای زیاد (و احتمالاً زیرهارمونیکهای نیمه صحیح) یک شاخص کلیدی است.
شل بودن سازه (شل بودن پایه/نصب)
Description: در طیف ارتعاش، ارتعاش در فرکانس پایه یا فرکانس چرخشی دوگانه اغلب غالب است. معمولاً یک پیک در ۱x و/یا ۲x ظاهر میشود. هارمونیکهای بالاتر (بالای ۲x) معمولاً دامنههای بسیار کوچکتری در مقایسه با این هارمونیکهای اصلی دارند.
اجزای طیفی: به طور غالب مولفههای فرکانس را در سرعتهای ۱x و ۲x شفت نشان میدهد. هارمونیکهای دیگر (۳x، ۴x و غیره) معمولاً وجود ندارند یا ناچیز هستند. مولفه ۱x یا ۲x ممکن است بسته به نوع لقی (مثلاً یک ضربه در هر دور یا دو ضربه در هر دور) غالب باشد.
ویژگی کلیدی: پیکهای قابل توجه بالا در ۱x یا ۲x (یا هر دو) نسبت به بقیه طیف، نشان دهنده شل بودن یاتاقانها یا سازه است. اگر دستگاه به صورت شل نصب شده باشد، ارتعاش در جهت عمودی قویتر است. یک یا دو پیک غالب مرتبه پایین با تعداد کمی هارمونیک مرتبه بالا، مشخصه شل بودن سازه یا فونداسیون هستند.
چه باید کرد: بازرسی کامل دستگاه ضروری است. تمام پیچهای اتصال قابل دسترس (بلبرینگها، محفظه) را بررسی کنید. قاب و فونداسیون را از نظر ترک بررسی کنید. در صورت وجود لقی داخلی (مثلاً محل قرارگیری بلبرینگ)، ممکن است جداسازی دستگاه لازم باشد.
۳.۴ عیوب یاتاقان غلتشی: هشدار زودهنگام
علت فیزیکی: بروز عیوب (حفرهها، پوستهها، سایش) روی سطوح غلتشی (حلقه داخلی، حلقه بیرونی، اجزای غلتشی) یا روی قفس. هر بار که یک جزء غلتشی روی یک عیب میغلتد، یک ضربه ضربهای کوتاه رخ میدهد. این ضربهها با فرکانس خاصی که مشخصه هر جزء یاتاقان است، تکرار میشوند.
امضاهای طیفی: عیوب یاتاقان به صورت پیکهایی در فرکانسهای غیرهمزمان ظاهر میشوند، یعنی در فرکانسهایی که مضرب صحیحی از فرکانس چرخشی (1x) نیستند. این فرکانسها (BPFO - فرکانس عیب حلقه بیرونی، BPFI - حلقه داخلی، BSF - عنصر غلتشی، FTF - قفس) به هندسه یاتاقان و سرعت چرخش بستگی دارند. برای یک متخصص تشخیص مبتدی، محاسبه مقادیر دقیق آنها ضروری نیست. نکته اصلی این است که یاد بگیرید حضور آنها را در طیف تشخیص دهید.
نقص لایه بیرونی
شرح طیف: طیف ارتعاش، مجموعهای از پیکها را نشان میدهد که مربوط به فرکانس نقص حلقه بیرونی و هارمونیکهای آن است. این پیکها معمولاً در فرکانسهای بالاتر (نه مضرب صحیحی از چرخش شفت) هستند و هر بار که یک عنصر غلتشی از روی نقص حلقه بیرونی عبور میکند، نشان میدهند.
شرح مختصری از اجزای طیفی: هارمونیکهای متعددی از فرکانس عبور توپی حلقه بیرونی (BPFO) وجود دارد. معمولاً، ۸ تا ۱۰ هارمونیک BPFO را میتوان در طیف برای یک خطای حلقه بیرونی قابل توجه مشاهده کرد. فاصله بین این پیکها برابر با BPFO (فرکانس مشخصه تعیین شده توسط هندسه و سرعت یاتاقان) است.
ویژگی کلیدی: یک رشته پیک مشخص در BPFO و هارمونیکهای متوالی آن، نشانهای از این مشکل است. وجود پیکهای فرکانس بالای متعدد با فاصله مساوی (BPFO، 2xBPFO، 3xBPFO، ...) به وضوح به نقص یاتاقان حلقه بیرونی اشاره دارد.
نقص در حلقه داخلی
شرح طیف: طیف مربوط به یک خطای حلقه داخلی، چندین پیک برجسته در فرکانس نقص حلقه داخلی و هارمونیکهای آن نشان میدهد. علاوه بر این، هر یک از این پیکهای فرکانس خطا معمولاً با پیکهای باند جانبی که در فرکانس سرعت کار (1x) قرار دارند، همراه هستند.
شرح مختصری از اجزای طیفی: شامل هارمونیکهای متعددی از فرکانس عبور توپی حلقه داخلی (BPFI)، اغلب در حدود ۸ تا ۱۰ هارمونیک، است. به طور مشخص، این پیکهای BPFI توسط باندهای جانبی در ±۱x RPM مدوله میشوند - به این معنی که در کنار هر هارمونیک BPFI، پیکهای جانبی کوچکتری ظاهر میشوند که از پیک اصلی با مقداری برابر با فرکانس چرخش شفت جدا میشوند.
ویژگی کلیدی: نشانه بارز، وجود هارمونیکهای فرکانس نقص حلقه داخلی (BPFI) با الگوی باند جانبی است. باندهای جانبی که با سرعت شفت در اطراف هارمونیکهای BPFI قرار گرفتهاند، نشان میدهند که نقص حلقه داخلی در هر دور چرخش یک بار بارگذاری میشود و این موضوع، وجود مشکل در حلقه داخلی را به جای حلقه خارجی تأیید میکند.
نقص عنصر غلتشی (گوی/غلتک)
شرح طیف: نقص عنصر غلتشی (گوی یا غلتک) باعث ایجاد ارتعاش در فرکانس چرخش عنصر غلتشی و هارمونیکهای آن میشود. طیف، مجموعهای از پیکها را نشان میدهد که مضرب صحیحی از سرعت شفت نیستند، بلکه مضربهایی از فرکانس چرخش گوی/غلتک (BSF) هستند. یکی از این پیکهای هارمونیک اغلب به طور قابل توجهی بزرگتر از بقیه است که نشان دهنده تعداد عناصر غلتشی آسیب دیده است.
شرح مختصری از اجزای طیفی: پیکهایی در فرکانس نقص اساسی المان غلتشی (BSF) و هارمونیکهای آن ظاهر میشوند. به عنوان مثال، BSF، 2xBSF، 3xBSF و غیره. نکته قابل توجه این است که الگوی دامنه این پیکها میتواند تعداد المانهای آسیبدیده را نشان دهد - به عنوان مثال، اگر هارمونیک دوم بزرگترین باشد، ممکن است نشان دهد که دو گوی/غلتک دچار پوستهپوسته شدن شدهاند. اغلب، مقداری لرزش در فرکانسهای خطای حلقه غلتشی همراه با این است، زیرا آسیب المان غلتشی معمولاً منجر به آسیب حلقه نیز میشود.
ویژگی کلیدی: وجود مجموعهای از پیکها که فاصلهشان با فرکانس چرخش یاتاقان (BSF) و نه با فرکانس چرخش شفت، فاصله دارد، نشاندهندهی نقص در عنصر غلتشی است. دامنهی بسیار بالای هارمونیک Nام BSF اغلب نشاندهندهی آسیبدیدگی N عنصر است (مثلاً، یک پیک بسیار بالای 2xBSF ممکن است نشاندهندهی دو ساچمه با نقص باشد).
نقص قفسه (قفس یاتاقان / FTF)
شرح طیف: نقص قفس (جداکننده) در یک یاتاقان غلتشی باعث ارتعاش در فرکانس چرخشی قفس - فرکانس اساسی قطار (FTF) - و هارمونیکهای آن میشود. این فرکانسها معمولاً زیرسنکرون (زیر سرعت شفت) هستند. طیف، پیکهایی را در FTF، 2xFTF، 3xFTF و غیره نشان میدهد و اغلب به دلیل مدولاسیون، با سایر فرکانسهای یاتاقان نیز تداخل دارد.
شرح مختصری از اجزای طیفی: پیکهای فرکانس پایین مربوط به فرکانس چرخشی قفس (FTF) و مضربهای صحیحی از آن. برای مثال، اگر FTF ≈ 0.4x سرعت شفت باشد، ممکن است پیکهایی در حدود 0.4x، 0.8x، 1.2x و غیره مشاهده کنید. در بسیاری از موارد، نقص قفس با نقصهای شیار همزمان وجود دارد، بنابراین FTF ممکن است سیگنالهای نقص شیار را مدوله کند و فرکانسهای مجموع/اختلاف (باندهای کناری در اطراف فرکانسهای شیار) تولید کند.
ویژگی کلیدی: یک یا چند پیک زیر هارمونیک (زیر ۱x) که با نرخ چرخش قفس یاتاقان (FTF) همسو هستند، نشان دهنده مشکل قفس هستند. این اغلب در کنار سایر نشانههای عیب یاتاقان ظاهر میشود. نشانه اصلی، وجود FTF و هارمونیکهای آن در طیف است که در غیر این صورت غیرمعمول است، مگر اینکه قفس دچار نقص شود.
چه باید کرد: بروز فرکانسهای یاتاقان، فراخوانی برای اقدام است. لازم است نظارت بر این واحد تشدید شود، وضعیت روانکاری بررسی شود و در اولین فرصت برنامهریزی برای تعویض یاتاقان آغاز شود.
۳.۵ عیوب چرخدنده
انحراف از مرکز چرخدنده / خمیدگی محور
شرح طیف: این خطا باعث مدولاسیون ارتعاش شبکه چرخدنده میشود. در طیف، پیک فرکانس شبکه چرخدنده (GMF) توسط پیکهای باند جانبی احاطه شده است که در فرکانس چرخشی شفت چرخدنده (۱ برابر دور در دقیقه چرخدنده) قرار دارند. اغلب، ارتعاش ۱ برابر سرعت دوران خود چرخدنده نیز به دلیل اثر شبهبالانسیِ خروج از مرکز، افزایش مییابد.
شرح مختصری از اجزای طیفی: افزایش قابل توجه دامنه در فرکانس مش چرخدنده و هارمونیکهای پایینتر آن (مثلاً ۱x، ۲x، ۳x GMF). باندهای جانبی واضحی در اطراف GMF (و گاهی اوقات در اطراف هارمونیکهای آن) در فواصلی برابر با ۱x نرخ چرخش چرخدنده آسیبدیده ظاهر میشوند. وجود این باندهای جانبی نشان دهنده مدولاسیون دامنه فرکانس مش توسط چرخش چرخدنده است.
ویژگی کلیدی: فرکانس درگیری چرخدنده با نوارهای جانبی مشخص در فرکانس چرخدنده ۱x، ویژگی بارز است. این الگوی نوارهای جانبی (قلههایی که به طور مساوی در اطراف GMF با سرعت چرخش فاصله دارند) قویاً نشاندهندهی خروج از مرکز چرخدنده یا خمیدگی شفت چرخدنده است. علاوه بر این، ارتعاش اساسی چرخدنده (۱x) ممکن است بیشتر از حد معمول باشد.
ساییدگی یا آسیب دندانه چرخ دنده
شرح طیف: نقصهای دندانه چرخدنده (مانند دندانههای فرسوده یا شکسته) باعث افزایش ارتعاش در فرکانس شبکه چرخدنده و هارمونیکهای آن میشوند. طیف اغلب چندین پیک GMF (1xGMF، 2xGMF و غیره) با دامنه بالا را نشان میدهد. علاوه بر این، فرکانسهای باند جانبی متعددی در اطراف این پیکهای GMF ظاهر میشوند که با فرکانس چرخشی شفت فاصله دارند. در برخی موارد، تحریک فرکانسهای طبیعی چرخدنده (تشدیدها) با باندهای جانبی نیز قابل مشاهده است.
شرح مختصری از اجزای طیفی: پیکهای برجسته در فرکانس درگیری چرخدنده (فرکانس درگیری دندانه) و هارمونیکهای آن (برای مثال، 2xGMF). در اطراف هر هارمونیک اصلی GMF، پیکهای باند جانبی وجود دارد که با 1x سرعت چرخش از هم جدا شدهاند. تعداد و اندازه باندهای جانبی در اطراف اجزای GMF 1x، 2x، 3x با شدت آسیب دندانه افزایش مییابد. در موارد شدید، ممکن است پیکهای اضافی مربوط به فرکانسهای رزونانس چرخدنده (با باندهای جانبی خود) ظاهر شوند.
ویژگی کلیدی: هارمونیکهای فرکانسی مش چرخدنده با دامنه بالا و الگوهای باند جانبی متراکم، از نشانههای بارز این مشکل هستند. این نشان دهنده عبور نامنظم دندانه به دلیل ساییدگی یا شکستگی دندانه است. یک چرخدنده به شدت ساییده شده یا آسیب دیده، باندهای جانبی گستردهای (در فواصل سرعت چرخدنده ۱ برابر) در اطراف پیکهای فرکانس مش نشان میدهد که آن را از یک چرخدنده سالم (که طیف تمیزتری متمرکز در GMF دارد) متمایز میکند.
چه باید کرد: ظهور فرکانسهای مربوط به مجموعه چرخدندهها نیاز به توجه دقیقتری دارد. توصیه میشود وضعیت روغن گیربکس از نظر وجود ذرات فلزی بررسی شود و برای ارزیابی ساییدگی یا آسیب دندانهها، بازرسی گیربکس برنامهریزی شود.
درک این نکته مهم است که در شرایط دنیای واقعی، ماشینها به ندرت فقط از یک عیب رنج میبرند. اغلب، طیف، ترکیبی از علائم چندین عیب، مانند عدم تعادل و ناهمراستایی است. این میتواند برای یک متخصص تشخیص مبتدی گیجکننده باشد. در چنین مواردی، یک قانون ساده اعمال میشود: ابتدا به مشکل مربوط به پیک با بزرگترین دامنه رسیدگی کنید. اغلب، یک عیب جدی (مثلاً ناهمراستایی شدید) باعث مشکلات ثانویه، مانند افزایش ساییدگی یاتاقان یا شل شدن بستها میشود. با از بین بردن علت اصلی، میتوانید بروز عیوب ثانویه را به میزان قابل توجهی کاهش دهید.
بخش ۴: توصیههای عملی و مراحل بعدی
با تسلط بر اصول تفسیر طیف، اولین و مهمترین قدم را برداشتهاید. اکنون لازم است این دانش را در شیوه نگهداری روزانه خود بگنجانید. این بخش به چگونگی گذار از اندازهگیریهای یکباره به یک رویکرد سیستماتیک و نحوه استفاده از دادههای بهدستآمده برای تصمیمگیریهای آگاهانه اختصاص دارد.
۴.۱. از اندازهگیری واحد تا پایش: قدرت روندها
یک طیف واحد فقط یک "تصویر لحظهای" از وضعیت دستگاه در یک لحظه معین از زمان است. این میتواند بسیار آموزنده باشد، اما مقدار واقعی آن زمانی آشکار میشود که با اندازهگیریهای قبلی مقایسه شود. این فرآیند، پایش وضعیت یا تحلیل روند نامیده میشود.
ایده بسیار ساده است: به جای قضاوت در مورد وضعیت دستگاه با مقادیر ارتعاش مطلق ("خوب" یا "بد")، شما نحوه تغییر این مقادیر را در طول زمان پیگیری میکنید. افزایش آهسته و تدریجی دامنه در یک فرکانس خاص، نشان دهنده فرسودگی سیستماتیک است، در حالی که جهش ناگهانی، یک سیگنال هشدار دهنده است که نشان دهنده توسعه سریع یک نقص است.
نکته کاربردی:
- یک طیف پایه ایجاد کنید: یک اندازهگیری کامل روی تجهیزات نو، تازه تعمیر شده یا تجهیزاتی که سالم هستند انجام دهید. این دادهها (طیفها و مقادیر عددی) را در بایگانی برنامه Balanset-1A ذخیره کنید. این «معیار سلامت» شما برای این دستگاه است.
- ایجاد تناوب: مشخص کنید که هر چند وقت یکبار اندازهگیریهای کنترلی را انجام خواهید داد. برای تجهیزات بسیار مهم، این میتواند هر دو هفته یک بار باشد؛ برای تجهیزات کمکی، ماهی یک بار یا هر سه ماه یک بار.
- تکرارپذیری را تضمین کنید: هر بار، اندازهگیریها را در نقاط یکسان، در جهات یکسان و در صورت امکان، تحت شرایط کاری یکسان دستگاه (بار، دما) انجام دهید.
- مقایسه و تحلیل: پس از هر اندازهگیری جدید، طیف بهدستآمده را با طیف پایه و قبلی مقایسه کنید. نه تنها به ظهور پیکهای جدید، بلکه به افزایش دامنه پیکهای موجود نیز توجه کنید. افزایش شدید دامنه هر پیک (مثلاً دو برابر نسبت به اندازهگیری قبلی) یک سیگنال قابل اعتماد از یک نقص در حال توسعه است، حتی اگر مقدار ارتعاش مطلق هنوز طبق استانداردهای ISO در محدوده قابل قبول باشد.
۴.۲. چه زمانی باید تعادل برقرار کرد و چه زمانی باید به دنبال علت دیگری بود؟
هدف نهایی تشخیص، فقط یافتن نقص نیست، بلکه تصمیمگیری صحیح در مورد اقدامات لازم است. بر اساس تحلیل طیف، میتوان یک الگوریتم تصمیمگیری ساده و مؤثر ساخت.
الگوریتم عمل مبتنی بر تحلیل طیف:
- با استفاده از Balanset-1A، ترجیحاً در حالت "نمودارها" (F8)، با انجام اندازهگیریها در هر دو جهت شعاعی و محوری، طیفی با کیفیت بالا به دست آورید.
- پیکی را که بزرگترین دامنه را دارد شناسایی کنید. این پیک نشان دهنده مشکل غالبی است که باید ابتدا به آن پرداخته شود.
- نوع خطا را با توجه به فرکانس این پیک تعیین کنید:
- اگر پیک ۱x غالب باشد: محتملترین علت، عدم تعادل است.
اقدام: با استفاده از قابلیت دستگاه Balanset-1A، یک روش بالانس دینامیکی انجام دهید. - اگر پیک ۲x غالب باشد (به خصوص اگر در جهت محوری بالا باشد): محتملترین علت، ناهمراستایی شفت است.
اقدام: بالانس کردن بیاثر است. لازم است دستگاه را متوقف کرده و ترازبندی شفت را انجام دهید. - اگر «جنگلی» از هارمونیکهای زیاد (۱x، ۲x، ۳x،...) مشاهده شود: محتملترین علت، شلشدگی مکانیکی است.
اقدام: یک بازرسی بصری انجام دهید. تمام پیچهای نصب را بررسی و محکم کنید. قاب و پایه را از نظر ترک بررسی کنید. - اگر پیکهای غیرهمزمان در محدوده فرکانسهای میانی یا بالا غالب باشند: محتملترین علت، نقص در بلبرینگ غلتشی است.
اقدام: روانکاری در واحد یاتاقان را بررسی کنید. برنامه ریزی برای تعویض یاتاقان را شروع کنید. دفعات نظارت بر این واحد را افزایش دهید تا میزان پیشرفت نقص را پیگیری کنید. - اگر فرکانس مش دنده (GMF) با باندهای کناری غالب باشد: محتملترین علت، نقص در چرخدنده است.
اقدام: وضعیت روغن گیربکس را بررسی کنید. برای ارزیابی ساییدگی یا آسیب دندانهها، یک بازدید از گیربکس برنامهریزی کنید.
- اگر پیک ۱x غالب باشد: محتملترین علت، عدم تعادل است.
این الگوریتم ساده، امکان گذار از تحلیل انتزاعی به اقدامات تعمیر و نگهداری هدفمند و ملموس را فراهم میکند که هدف نهایی همه کارهای تشخیصی است.
Conclusion
دستگاه Balanset-1A که در ابتدا به عنوان ابزاری تخصصی برای بالانس طراحی شده بود، پتانسیل بسیار بیشتری دارد. قابلیت به دست آوردن و نمایش طیفهای ارتعاش، آن را به یک آنالایزر ارتعاش قدرتمند در سطح مبتدی تبدیل میکند. این مقاله قرار بود پلی بین قابلیتهای عملیاتی دستگاه شرح داده شده در دفترچه راهنما و دانش بنیادی لازم برای تفسیر دادههای به دست آمده از جلسات آنالیز ارتعاش شما باشد.
تسلط بر مهارتهای پایه تحلیل طیف فقط به مطالعه تئوری محدود نمیشود، بلکه به دست آوردن ابزاری عملی برای افزایش کارایی کار شماست. درک اینکه چگونه عیوب مختلف - عدم تعادل، ناهمراستایی، لقی و عیوب یاتاقان - به صورت "اثر انگشت" منحصر به فرد در طیف ارتعاش ظاهر میشوند، به شما این امکان را میدهد که بدون باز کردن یک دستگاه در حال کار، داخل آن را بررسی کنید.
نکات کلیدی این راهنما:
- ارتعاش، اطلاعات است. هر پیک در طیف، اطلاعاتی در مورد یک فرآیند خاص که در مکانیسم رخ میدهد، ارائه میدهد.
- FFT مترجم شماست. تبدیل سریع فوریه، زبان پیچیده و آشفته ارتعاش را به زبان ساده و قابل فهم فرکانسها و دامنهها ترجمه میکند.
- تشخیص، تشخیص الگو است. با یادگیری شناسایی الگوهای طیفی مشخصه برای عیوب اصلی، میتوانید به سرعت و با دقت علت اصلی افزایش ارتعاش را تعیین کنید.
- روندها از ارزشهای مطلق مهمترند. پایش منظم و مقایسه دادههای فعلی با دادههای پایه، اساس یک رویکرد پیشبینیکننده است که امکان شناسایی مشکلات در مراحل اولیه را فراهم میکند.
مسیر تبدیل شدن به یک تحلیلگر ارتعاش مطمئن و ماهر، نیازمند زمان و تمرین است. از آزمایش کردن، جمعآوری دادهها از تجهیزات مختلف و ایجاد کتابخانه شخصی خود از «طیفهای سلامت» و «طیفهای بیماری» نترسید. این راهنما یک نقشه و قطبنما در اختیار شما قرار داده است. از Balanset-1A نه تنها برای «درمان» علائم با متعادلسازی، بلکه برای «تشخیص» دقیق نیز استفاده کنید. این رویکرد به شما امکان میدهد تا قابلیت اطمینان تجهیزات خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید، تعداد خاموشیهای اضطراری را کاهش دهید و به سطح کیفی جدیدی از نگهداری و تعمیرات برسید.
0 Comment